نوشته های مادرانه من برای امیرم...
سلام پاره تنم سلام بهترینم وزیباترینم امشب میخاهم برایت بنویسم از اعماق وجودم از زیباترین حس درونم برایت مینویسم از ان روزهایی که مشتاقانه منتظرت بودیم روزهایی که لحظه شماری میکردم تا صورت ماهت را ببینم عطر نفسهایت را استشمام کنم و لمست کنم یادم هست وقتی به هوش آمدم خیلی سردم بود و لرز شدیدی داشتم اما میگویند فقط اسم تو را زیر لب زمزمه میکردم... وقتی برای اولین بار دیدمت و در اغوشت گرفتم از شدت شوق فقط اشک میریختم و خدا رو شکر میکردم که فرشته ناز و سالمی به ما عطا کرده هنوز هم عاشق آن لحظه هستم که روی سینه ام گذاشتمت و لمست کردم چه زیبا بود صبح پانزدهم اردیبهشت ١٣٩١ ... و اینک که دارد کم کم پایان ١سال بودنت ...
برای نفسم...
سلام امیرم این چند تا عکس رو خودم با فتوشاپ درست کردم امیدوارم خوشت بیاد عسلم ...
عکسای دایی عطا و دایی سینا
امیرم امروز میخام از داییهات بگم داییهات خیلی دوستت دارن با اینکه از ما دورن اما همیشه جویای حالتن و عاشقت ما هم دوسشون داریم اینم چند تا عکس از دایی های گلت دایی عطا کنار گلخونه نزدیک دانشگاهش(تورنتو) دایی عطا و زمستون تورنتو من سنجاب خیلی دوست دارم توی خیابونهای شهر تورنتو پر سنجابه دایی سینا (شهر دبرسن مجارستان) تولد دایی سینا دایی سینا عاشق فوتباله حتی مجارستان هم تیم داره!!!!!!!!!!!!! دایی در حال مطالعه در دانشگاه داییها دوستتون داریم انشاا.. همیشه هر جای دنیا که هستید سلامت و شاد و موفق باشید دلمون براتون خییییییییییییلی تنگ شده ...
عکسهای دهه دوم و سوم 11ماهگی
سلام بهترین و زیباترینم فدات بشم کارایی که توی این ٢٠روز یاد گرفتی از پله های خونه مادرجونینا بالا میری دیگه هر وقت از رورورکت خسته میشی خیلی راحت میای پایین و من از ترس سکته میکنم چون کار خیلی خیلی خطرناکیه به همین خاطر دیگه زیاد رورورکت نمیزارمت مادر جونینا ١٥ام از مسافرت برگشتن و باز مثل همیشه با یه عالمه سوغاتی شرمنده مون کردن و ما همچنان بساطمون به خاطر شما خونشونه چون هم مادرینا نمیزارن بریم میگن پیشمون باشید هم شما دوست داری اینجا باشیم از موقع بیدار شدنت چشماتو باز نکرده میگی دردر با انگشت نازت بیرونو نشون میدی و میگی دردر ٢ الی ٣ قدم بدون کمک میتونی راه بری بوس کردن یاد گرفتی وقتی می...
آغاز 12ماهگیت مبارک(تاخیر2روزه به علت قطعی اینترنت)
سلام پسرم آغاز 12ماهگیت مبارک امیر جانم خیلی خوشحالم انشاا.. ماه دیگه توی همچین روزی 1 سالگیت به سلامتی تموم میشه واااااااااااااااای نمیدونی چفدر خوشحالم امیرم دیوونتم بدجور شیرینم عسلم پاره تنم انشاا.. همیشه تنت سالم ولبت خندون باشه ...
5فروردین تولد دایی سینا و 8 فروردین تولد بابا رضا مبارک
سلام امیرم ٥ام تولد دایی سینا و ٨ام تولد بابارضا بود اینترنتمون قطع بود برا همین نشد همون روز خودشون تبریک بزارم دایی سینا تولدت مبارک بابا رضا تولدت مبارک انشاا.. جشن تولد ١٢٠ سالگیتون انشاا... همیشه سالم و شاد باشید و زیر سایه خدای مهربون همیشه تنتون سلامت باشه به دایی سینا که زنگ زدیم و یه هدیه ناقابل که براش فرستادیم انشاا.. خوشش بیاد برا بابا رضا هم که یه جشن کوچمولو گرفتیم که عکساشو میذارم و یه هدیه ناقابل از طرف من و امیر جان مادر جون و بابا جون هم که هنوز از مسافرت برنگشتن دلمون براشون خیلیییییییییییییییییی تنگ شده البته مادر جون هر روز بهمون میزنگه و جویای حالمونه ما هم که به خاطر شلوغیهای شما ...
چهارمین مرواریدت مبارک
سلام عزیزترینم سلام شیرینتر از جونم فدات بشم چهارمین مروارید زیباتم در آوردی بالایی سمت راست خودت دیگه واقعا موش کوچولو شدی هر چی گیر بیاری گاز میگیری اونم چه محکمممممممممممممممممممممممممممممم مامان فدات بشه انشاا.. همه مرواریداتو به راحتی در بیاری و ٢٤ تایی بشن و بعد هم ٣٦تایی ...
امیر جان سال نو مبارک
سلام پسرم سال نو مبارک لحظه هایت پر از شکوفه و سال نو برایت پر از برکت و سلامتی وشادی امیر جان سال تحویل رفتیم پیش مادر جون وباباجون و پیش اونا سال رو تحویل کردیم و موقع سال تحویل زنگ زدیم و با دایی عطا ودایی سینا هم حرف زدیم البته قبل از رفتن کنار سفره هفت سین خودمون عکس گرفتیم روز خوبی بود رفتیم عید دیدنی و شما هم کلی کیف کردی و آخر شب اونقدر خسته بودی که خودت بعد از خوردن شیرت خوابیدی و ما برا خودت خوابیدنت کلی ذوق کردیم اینا لباسای عیدته البته همشو مادر جون برات گرفته اینا هم عیدی های موقع سال تحویلت از طرف بابا جون و مادر جون دستتون درد نکنه همیشه شرمنده مون میکنید خیلییییی...